![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و مناجات با حضرت عباس علیهالسلام
گـفـتم توسـلی کـنـم امـشـب بـنـام تو ای عبد صالحی که بُوَد حق کلام تو همراه فطرس است همیشه سلام من دارم امـیـدهـا به عـلـیک الـسـلام تو داری نصب ز نور وشجاعت همین بس است بابت عـلـی و اُمّ بـنـین هـست مام تو غـبـطه خـور تـوأند شهـیدان راه حق یعنی که شامخ است به عالم مقام تو جور دگر معـامله با من نموده عشق هـنگـامهای که زنـدگیام شد بـنام تو مست میِ دگر نشوم تا به روز حشر یک لحظه گر زنم لب خود را به جام تو بر تـخـت پـادشـاهیِ عالم نـشـسـتهام از آن زمان که جان و دلم شد غلام تو در لحـظـه لحـظـۀ گـذر زنـدگـانـیام بر من رسیده لطف هـمیشه مـدام تو حـتی ارامـنه به تو هـستـند مـلـتـمس باب الحـوائـجی و کـنـند احـتـرام تو دارد برای خـلـقِ هـمه اهل روزگار آزادگـی و درس مــروّت پــیــام تـو جای دو دست هدیه نمـوده دوبال را آنهم به پاس کوشـش و آن اهتمام تو محشر تمام قـد شده در روز حشر تا با چـشم خود نـظاره کنـد بر قـیام تو تـشنه لـبی تو بر لب دریـا هـنوز هم آبم کـشد خجـالت از حُـسن مـرام تو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت عباس علیهالسلام
شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش هر که آمد نیزهای میکاشت روی پیکرش کار دنیا را ببین کارش به مشک افتاده است او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش مشک را تا خیمهها هر طور میشد میرساند حرمله نگذاشت با تیری که زد بر ساغرش زینب کبری، همان کوه حیا، مجبور بود بعد سقا بیشتر باشد به فکر رهبرش روضه یعنی از کنار خیمه میبیند حسین در کنار علقمه میپاشد از هم لشکرش غیرت الله است، یعنی میرود بر نیزهها تا که باشد چند روزی سایه بان خواهرش
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت عباس علیهالسلام
ماه در کـنج شبـستان تو سوسو میکند باد دور پرچـمت یاحـق و یاهو میکند روح با دیگر ملائک هر سحر در صحن تو زیر پای زائرت را آب و جارو میکند آنچه را یک عالم از انجام دادن عاجزند خـادم تـو با اشـارتهـای ابـرو میکند ساعتی پیش از زیارت لال مادرزاد بود این که بین جمعیت دارد هیاهو میکند وزنه سنگین است و مردافکن ولی در معرکه پهـلـوان با نـام تو انگـار جـادو میکند لاجرم ای شـاه بیت بیمـثـال معـرفت! لطف تو این کمترین را هم غزل گو میکند این همه یک ذره از فضل اباالفضل علیست روز محشر تازه دست خویش را رو میکند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت عباس علیهالسلام
دست بر سیـنه رو به كربـبـلا الــســـلام عــلــیــك یـا ســقــا قــمــر خــانــوادۀ خــورشـیــد صـدقــه دارد ایـن قـد و بــالا پـسـر چـهـارمِ امـیــر حُــنـیـن دسـت بـر سـیـنـۀ بـنیالـزهرا چشم و ابـروی تو سپاه حسین كـاشـف الـكـرب سـیـد الشهـدا سـیـزده سـالـه فـاتـح صـفـیـن سومـین بچـهْ شـیرِ، شـیرِ خدا ارمــنـیهـا مُــریـد نـام تـوأنـد شـاهـدم سـفـرههـای تـاسـوعـا نــامِ تـو هـم ردیـف یـا فَـتّــاح چـشـمهـایت مُـفَـرِّجُ الــغَــمّـاء تو كه هـستی، حـسین هم آخر شد پـنـاهـنـده بـر تو عـاشورا ســایــبــانِ مُــخَــدّراتِ حــرم پـشـتْ گـرمـیِّ زیـنب كُـبـری إعـطِـنـی یـا كـریـم، انا سـائل مـسـتـجـیـرٌ بِـكَ ابــوفــاضــل دست گـیـرِ هـمـه خــدایِ ادب دسـت پــروردۀ امـیــر عـرب نسلْ در نسلْ خـاك پـایِ توأیم به تو دادیم دلْ نَسَبْ به نـسبْ سفرهات بهر سائلان پهن است صورتت شیر و خالِ تو، چو رطب مـیكـنـد زنـده یـاد حــیـدر را چین پیشانیات به وقت غضب اســدالـلـه كــربــلا، عـــبــاس بِـنِـشـین بـا وقـار بـر مـركـب قد كشیدی هـمینكه روی اسب لشكـر كـوفـیـان كـشـید عـقـب میشود روضه را تجسم كرد با كمی فكر، رویِ این مطلب تا تو بودی سفر به خیر گذشت ای نگـهــبـان مـحـمـل زیـنـب تا تو بودی رباب اصغر داشت غرق بوسه سپـیدی غب غـب تـا تـو بـودی نـدیـد یـك مـادر طفلش از تشنگـی كند لب لب تا تو بودی رقیه معجر داشت روی دوش تو خواب بود هر شب تا تو بودی كسی اجازه نداشت بـزنـد چـوب خـیزران بر لب إعـطِـنـی یـا كـریـم، انا سـائل مـسـتـجـیـرٌ بِـكَ ابــوفــاضــل وای از لحظهای كه غوغا شد رفـتــی و در خـیـام بـلـوا شـد دخـتـری مشك آب دسـتت داد بـر دعـا دسـت عـمـه بـالا شد سـایـهات بـیـن نخـلها گـم شد پـسـر فـاطـمـه چـه تـنـهـا شـد تا رسـیـدی كـنـار نـهر فـرات عـلـقـمـه در مـقـابـلـت پـا شـد تا قـیـامـت خـجـل ز لبـهـایـت خــنــكـیهـای آب دریــا شــد جـانـب خــیـمــه راه افـتــادی فـكـر و ذكـرت لـبـان آقـا شـد در كـمـینت چـهـار هـزار نفر تـیـرهـا در كـمـان مـهـیّـا شـد قــدُّ و بـالات كـار دسـتـت داد چند صد تـیـر در تـنت جا شد بـیهـوا دسـتِ راسـتت افـتـاد دست چپ هم شـكارِ اعـدا شد از سـرِ تـو كـلاه خُــود افـتـاد یـك نـفـر بـا عـمـود پـیـدا شـد آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تـا سـر چـیـنِ ابـرویت وا شـد وای بیدست بر زمین خوردی سجده گاه تو خاكِ صحـرا شد تـیـرهـایِ كـمـی فــرو رفــتـه خوب بر جسمِ اطهرت جا شد بـعـدِ سـی سـال یا اخـا گـفـتی عـاقـبـت مـادر تـو زهـرا شـد دورتـر از تنت حـسـیـن افـتاد هـمـه دیـدنـد قــامـتـش تـا شـد گفت عـباس خیز و كاری كن رویِ لشگر به خواهرم وا شد دَمِ خــیــمـه زمـان غــارتهـا سـرِ یك گـوشـواره دعـوا شـد ســنـد ارث بُــردن از زهـــرا با كـف پا به چـادر امـضا شد پـاسـخ اَیْـنَ عــمّـیَ الـعـبـاس؟ سـیـلی چـند بـیسـر و پـا شـد إعـطِـنـی یـا كـریـم، انا سـائل مـسـتـجـیـرٌ بِـكَ ابــوفــاضــل
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
شرافت مات تشریفات والای علیاکبر تعالی شمّهای از شأن اعلای علیاکبر معـاد پیچـش زلفش نماد محـشر کبری قیامت جلوهای از قد و بالای علیاکبر تجلّیهای پیغـمبر در این آئینه بیوقـفه حرم را میکند محـو تماشای علیاکبر هم آوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو هزار اللهاکبر، کیست هـمتای علیاکبر به یک جولان چشمش قلب اردوگاه دشمن ریخت عجب شوری به پا کرده ست غوغای علیاکبر نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده ست خـدا آغـوش واکرده مـهـیّـای علیاکبر اگرچه حاصل عمرحسین از دست رفت اما به رسم صبر تاب آورد تا پای علیاکبر غم فرزند سنگین است، تا میشد تحمل کرد ولی آخر به خاک افتاد بابای علیاکبر به خاک افتاد طوریکه همه گفتند دق کرده به خاک افتاد بین ارباً اربای علیاکبر حسین افـتاد از پا موقـعی که دید افتاده شکـافی بین ابـروهای زیبای علیاکبر مسیحا آفرین آهی کشید و از نفس افتاد خدایا کاش امکان داشت احیای علیاکبر عـلی را تکه تکه از تمام دشت آوردند ولی کامل نشد انگار اعضای علیاکبر تنش را در عبا چیدند پیش چشم بابایش عموعـباس با دیگر عموهای علیاکبر وحالا بین دارالحرب دور عمۀ سادات بنیهـاشم همه جمعند، منهای علیاکبر
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
سـلام! صـبـح تـجـلی خـانـدان حـسین! سـلام! روشنی چـشـم مـهـربان حسین! بدون نور تو خورشید محتضر شده است پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین برای اینـکـه تـجـلی کـنی به نام شهـیـد چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین تو از حـسـینی و سوی حـسین بـازآیی که بازگـشت تو بـاشد به آسـتان حسین بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین تـو را بـریـده بـریـده صـدا زده پـدرت چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین کنار حائـر تو آسـمان نـشـسته به خاک کنار تو به زمین خورده زانوان حسین در این عـبا جگـر پاره پاره زهـراست که روی هم همگی میشوند جان حسین اجـازهای بـده تا بر حـسین سجـده بریم که از گلوی تو جاری شده اذان حسین
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات شب هشتم مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
هـرشب نسـیم اشکِ مرا در بیاورد تا عـطـرِ آن عـبایِ معـطـر بـیاورد خاکی شده است شانۀ تو تا برایِ ما قـدری از آن عـبایِ مطـهـر بیـاورد هرشب کنارِ روضهای از تو گداختیم هر نـالـه از تـو داغِ مُکـرر بـیاورد ما گـریه میکـنـیم بیایی و دستِ تـو سنـگـی برای تُـربَتِ مـادر بـیـاورد سر پیشِ این و آن نکنم خَم، تمامِ عمر اربـاب رزق خـانـۀ نـوکـر بـیـاورد اجـرِ تمامِ زحـمت ما را حـسـین داد هـنگـامِ مـرگ چـند بـرابـر بـیـاورد پای حدیث منبر واعظ نشین که بُرد آنکس که دل به مجلس و منبر بیاورد مـا دیـدهایـم لـطـف امــامِ رئـوف را از مشهدش به روضه کبوتر بیاورد شد شام هشتم جگرت سوخت، تا حرم بابـا چگـونه اینـهـمه اکـبـر بـیـاورد مـا داد مـیزنــیـم بــرایِ دلِ شــمـا داغِ حـسـیـن دادِ تـو را در بــیـاورد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
یا به جایی خـبر مرگ پـسر را نبـرید یا که بردید به تـشـیـیع، پـدر را نبـرید پـدری داغ جـوان دیـد مـلامت نکـنـید روی زانـو اگـر افـتاد شکـایت نکـنـید چون رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بـگـیرید هـمه زیر بـغـلهـایش را نـکـنـد نـالـه که زد طبـل برایش بزنید جلوی چـشم همه زشت صدایش بزنید آی مـردم جـگـر سیـنهزنـان غـم دارد غـم سنـگـیـن شب هـشت مـحـرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید ای جوانـمرد، بمیرم که جوانمرگ شدی پیـش پای پـدر خـویش چرا پا نشدی؟ خندهها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیـستی و همه دشت، پیـمبر شده است زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانۀ من تاب نداشت تشنه بودی، پـدر تـشـنۀ تو آب نداشت قـوّت چـشم تـرِ من، کـمـرم را نشکـن قلب محزون من و اهل حرم را نشکن نـیـزه نگـذاشت که آه تو پـایـان برسـد جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد ماندهام با تو و اینگـونه گـرفـتار شدن رشته رشته شدهای مثـل عـبای تن من آیهها چیده شد افـسوس که کـوثر نشده نه هنوز این تن پـاره عـلی اکـبر نشده زخمهای تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیـکـر تو کارهـزاران نفر است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
او کـعـبۀ سرودۀ هر انـجـمن شده است او دلـبـر هـزار اویـس قـرن شـده است او کُـلُّـنــا مـحــمـد آقــای کــربــلاســت گاهی علی و فاطمه گاهی حسن شده است هـنـگـام جـنـگ آوریاش با مـغـیـرههـا تازه دوباره داغ گـل یـاسـمن شده است یک کوچه باز شد فدکی قطعهقطعه شد تـنهـا گـنـاه، نام عـلـی داشتن شده است بالاسرش رسید و پدر، دید غـرق زخـم دُرّ نجف چگونه عـقـیـق یمن شده است قطعه به قـطعۀ جگرش راکه جمع کرد مشغول گریه بر جگر خویشتن شده است روی عـبا حدیث کسا نـقـش بسـته است هنگام روضه خواندن بر پنج تن شده است من دلخـوشم از اینکه غزل های تـشنهام در هیأت لبان عـلی سیـنهزن شده است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
یوسف من چاه را با نیزهها حس کردهای پنجه ناپاک صدها گرگ را حس کردهای چـشمهایم را تماشای تو غـافـلگـیر کرد عضوهای اربأ اربایت پـدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخـمهایت فرق بود دیدمت جـسم تو را بر نـیـزهها آویخـتـند ذرّه ذرّه پیکرت را بر زمین میریختند تا تنت را لمس کردم غـصهها اغاز شد هر کجا دستم رسید آنجا شکافی باز شد پیکـرت با تـیـغ های داغ جـراحـی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده قـاتـل تو نـیـزههـا و قـاتـل من خـنـدههـا لااقـل برخـیـز با عـمـه بگـو اینـجـا مـیا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
واژههـا در هـیـجـانـنـد عـلی گـفـتن را صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را از هیاهوی جهان نوکریات ما را بس چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیدهست؟ در تو دیده ست هرآنچه به پیمبر دیدهست از دو سر سلـسله توفـیق سیادت داری حـسنی هـستی و معـیار کـرامت داری آتـش بـام تـو فـانـوس بـیـابـانهـا بــود خانهات در قـرقِ خـندۀ مـهـمـانها بود آمـده مـرد مـسـیـحی به تـمـاشای نـبـی خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی همجـوار پـدرت مـقـصد مـیـقـات شدی چون ابالفضل تو هم قبلۀ حاجات شدی سر تعـظیم تو در پیـش پدر دیدنیاست طرز جنگ آوریات وقت خطر دیدنیاست گرد باد است چـنین پا به رکـابت باشد دشت در سیـطـرۀ چـنگ عـقـابت باشد گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت سـایـهات مـثـل ابالـفـضـل پـنـاه پـدرت ای که ممسوس خدایی کمی آهسته برو پیریام را تو عصایی کمی آهسته برو از نسیم تن تو دشت گـلستان شده است جای جای بدنت فرش بیابان شده است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
پـسـرم پـیـرهـنـت را چه بهم ریخـتهاند بـاغ من یـاسـمنت را چه بهم ریخـتهاند تو خلاصه شده بودی به حسین و به حسن هم حسین و حسنت را چه بهم ریختهاند شـبه پیـغـمـبرم من، شـد تنت اربـاً اربـاً شکل اعضای تنت را چه بهم ریختهاند حیدری صولت من، ای تو اذان گوی حرم نیزه داران دهنت را چه بهـم ریخـتهاند نـالـۀ یـا ابـتـای تـو کـشـیـده شـده اسـت صوتِ نـاله زدنت را چه بهم ریخـتهاند عـمـهات آمـده برخـیز عـلی، جـانِ پـدر تا نگـوید که مَـنَت را چه بهم ریخـتهاند با عـبـا میبـرَمت سـمت خـیام ای اکبر اُف به دنیا کـفـنت را چه بهم ریخـتهاند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
قـبل رفتن سـری به حـرم بزن سـری به خـیـمه عـمه هم بزن چه جوری راهی مقـتـلت کنم؟ به خــدا بـایـد مـحــولـت کـنــم اگـه قـد و قـامـتت رشـیـد شـده هـمـه مــحـاســنـم سـفـیــد شـده خـدایـا پـیــمـبــرم داره مــیـره اشک چشم خواهرم داره میـره یکی شمشیر روی بازوت میزنه یه نفر پنجه به گـیـسوت میزنه بـمـیـرم مـحـاصره شـدی عـلی دیگه مـحـتـاج زره شدی عـلی چـقـدر از بـدنـت خــون اومـده پـسـرم پاشـو بـابـاجـون اومـده
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پارههای بدنت را جگـرم سوخت عـلی ناگهـان زانـویم افـتاد زمین چون دیـدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کـنـم عمّه نـبـیـند بـدن حـمزهایات مُثله دیدم بدنت را جگـرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کـفنت را جگرم سوخت علی یوسفم، کاش که میشد به میان حرمت ببرم پیـرهنت را جگـرم سـوخت عـلی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پـرپـر شدنت جـای خود، امّا بـیـنم داغ بیسر شدنت را جگرم سوخت علی این همه ضربه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنـیدم رجزت را پـسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نـعـره حـیــدری و نـالـه یـا زهــرایـت میشنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخـر لب عـطـشـان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نـیـایـنـد جـوانـان حـرم یــاری مـن که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
هـیچ بـابـایی نـبـیـند آنچـه را من دیـدهام من جـوانم را غـریق مـوج آهـن دیـدهام مثل باران میچکید از دست هایم پیکرش هستیام را روی دستم اربـاً اربـا دیـدهام یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناسها وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیدهام لشکری دستش به خون لالهام رنگین شده قاتـلش را یک نفر نه جمع دشمن دیدهام بیدفاع از کوچههای سنگ و آهن میگذشت مادرم را در وجودش خوب روشن دیدهام هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
نامش عـلی و اوست سرتا پا محمد بایـد عـلـی او را بخـوانـم یا محمد؟ خُلق عظیمش را همینکه خَلق دیدند خـوانـدند با هر منـطقی اورا محمد وقتی که روی دوش بابایش حسین است رفـتـه به مـعـراج خـدا گـویـا محمد دلتنگ پیـغـمـبر شده که ناخـودآگـاه او را صـدا زد بـاز هـم بـابـا محمد تا رفت میدان، گفت لشکر وای بر ما هـیـهـات از جنـگـیـدن ما با محـمـد دیدند لشکـر که شده در وقت پیکار ذکـر لـب او یــا عــلـیُ یـا مـحــمـد ثانی حیدر، شبه پیـغـمبر علی جان گـشـتـی فـدائی پــدر در راه قــرآن لـرزیـد پـشت لشکـر دشمن سراسر تا گـفـت در مـیـدان جنگ الله اکـبر هنگـام رفـتـن شد رها از هر تعـلق ممسوس ذات حق شده از پای تا سر نَـحـنُ و بَـیـتُ الله اولـی بـا الـنــبـیٍّ نـزدیکتر از ما نبـاشـد با پـیـمـبـر طوری شده راهی به سمت قلب میدان انگار حیدر کرده عزم فـتـح خـیـبر با ذوالفقار خود شده مشغـول پیکار آنگونه که یک سر نمانده روی پیکر آمد به خـیـمـه تا بـرای آخـرین بار از کـام بـابـایش شود لبهای او تر ثانی حیدر، شبه پیـغـمبر علی جان گـشـتـی فـدائی پــدر در راه قــرآن از تو جـدا کـردم همه اهل حـرم را انـداخـتـم سـمـتـت نـگــاه آخــرم را ای خاک عـالـم بر سر دنیـای بیتو آتـش زده داغـت تـمــام پـیـکـرم را من روی زانـو آمـدم بالای جـسمت میبینی آیا حال و روز مضطرم را؟ هی هـلـهـله کردند و خـندیـدند بابا! تا دشـمنان دیـدنـد چـشـمان تـرم را چشمان نامحـرم کجا و عصمت الله برخیز، برگردان به خیمه خواهرم را بـاید جـوانـان بـنـی هـاشـم بـیـارنـد تا خـیـمـههـا جـسـم عـلی اکـبرم را ثانی حیدر، شبه پیـغـمبر علی جان گـشـتـی فـدائی پــدر در راه قــرآن
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
مثل صـدفی پـوچ به گـوهر نرسیده آن دل که به مهر عـلیاکبر نرسیده در خواهشت ای سائل درمانده چه خیری ست وقتی که به پابـوسی این در نرسیده هی قـافـیه در قـافـیه افـتـاد به پایش از شوق غـزلهای به دفـتر نرسیده از خـیمه بـرون آمد و آمد به تـماشا هرکـس به تـمـاشای پیـمـبر نرسیده با اشک پدر گفت که برخـیز موذن هر چند که هنگـام اذان سـر نرسیده یکبار شهادت بده حق با چه کسی بود تـا آتـش تـردیـد بـه بــاور نـرسـیـده آرام بــرو مــایـۀ دلـگــرمـی بــابــا آرام بــرو قـصـه به آخـر نـرسـیـده میرفت؛ نگاهش به پدر بود کماکان دلـتـنـگ پـدر بود به مـادر نـرسیده با تیغ دو ابروی کجش مثل اباالفضل مشغـول قتال است به لشگر نرسیده گـفـتـند که بـغـضاً لـعـلی زود بیـاید هرکس به مصاف یل خـیبر نرسیده بر گرد ضریح زرهش در دل لشگر جز تیر و سنـان زائر دیگر نرسیده ایکاش که میشد پـدرش زود بیاید تا کار به غـارت شـدن سر نرسـیده از اسب نگاهی به علی کرد حسین و سمت پـسر افـتاد به پـیـکـر نرسـیده معلوم شد از آیـنه کاری شدن دشت سمت حـرم این جمع مکسر نرسیده
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
پـدرت با تن مـجـروح تـو تـنتهـا مـانـده پـدری پـیـر که در بـهـت تـمـاشـا مـانده اربـاً اربـاییات از دور به چـشـمـم آمـد یک نشانی ز تو هر گوشۀ صحرا مانده
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
به قدش دوخته او چـشم ترش را خیلی جـلـب کرده نگـه او نـظـرش را خـیلی زد به میدان و کشیده است علیوار علی به رخ لـشگـر کـوفه هـنرش را خـیـلی تا رجز خواند و شنیدند که هم نام علیست هدف سنـگ گـرفـتـند سـرش را خـیلی بعد از آن ضربه که مُنقذ به سر اکبر زد هی گرفـتند همه دور و برش را خیلی اربـاً اربا تـر از او نیست مـیان شـهـدا داده آزار هـمـین غـم پـدرش را خـیلی هر کجا دست کشیده است تن اکبر بود آه، سوزانده مصیبت جگـرش را خیلی پیکـرش را نتـوانـست خودش جمع کند آخر این داغ شـکـسته کمرش را خیلی در عـبا چـیـد به سـخـتی بـدن اکـبر را داشت تا خـیمه هوای پـسرش را خیلی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
تیرباران شده در معـرکه بال و پر تو زخم صد نیـزه فرود آمده بر پیکر تو تکـههایت همه جا ریخـته پیغـمبر من چه کـنم جـان نـبـی؟ با بـدن پـرپـر تو تا در آغوش بگیرم کمی از جسم تو را به روی خاک میافتد طرف دیگر تو کام عطشان تو آتش زده بر هستی من جـرعــهای آب اگـر بـود دم آخــر تـو قـد و بـالای تو را ریـخـتـهام لای عبا کاش میشد ببرم سمت حـرم پیکر تو خـوب شـد هـمـره عـشـاق نبـاشد لیـلا ورنه میمُرد در این دشت بلا مادر تو آه جَـدّا بِـنِـگر ماه مرا غرق به خـون شده با این سر بشکافته چون حیدر تو هرکه با هرچه توانسته علی را زده است کـیـنهها داشـته این قـافـلـه از اکبر تو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
هر دل که سوز عشق تکانش نمیدهد حق در حریم قـرب، مکانش نمیدهد تا نشکند دلی به حقـیقت، خدای عشق نور و صفا به جوهـر جانش نمیدهد چون شمع هر که دعوی روشنگری کند تـقـدیـر غـیر اشـک روانـش نمیدهـد »هر گل که بیشتر به چمن میدهد صفا گـلـچـین روزگار، امـانـش نـمیدهد« آلالهای که داغ ندیدهست، دست غیب جـا در صف شکـسـتهدلانـش نمیدهد هر دل که نیست تشنۀ جام بلا، خدای سودای عـشق و سوز نهانش نمیدهد وآنکس که دل به آل علی بست، جبرئیل جز حرف عاشـقی به زبانش نمیدهد در نینوای عشق کسی بهتر از حسین از جان، رضا به مرگ جوانش نمیدهد آنقدر تشنه است که یک بـوسۀ وداع پـایـان بـه آتـش هـیـجـانـش نـمیدهـد صد چشمِ انتظار به ره مانده است و اشک مهـلـت بـه دیـدۀ نـگـرانـش نـمـیدهـد پشت سرِ مسافرش از خیمه آب ریخت وقـتی که دیـد گـریـه امـانش نمیدهـد زیباتر از علی کسی از اهلبیت وحی جـان در ره امــام زمـانـش نـمـیدهـد
: امتیاز
|